دیشب رفته بودیم با دخملی یکم وسیله قنادی بخریم یه مغازه هست که ما همیشه وسیله هامون رو از اونجا میخریم همین که از ماشین پاده شده دخملی میگه مامانی میخوای جله بخییم بهش میگم نه مامانی میخوام وسیله بخرم کیک برات بپزم رفته داخل مغازه یه سلام بلند بالایی به خانومه کرده بهش میگه شما جله دایین خانومه بهش میگه بله خانومی چی میخوای میگه توفتینگی بعد میگه نه توفتینگی نه هبیج میخوام خانومه بهش میگه ژله هویج که نداریم کلی لج کرده که من هبیج میخوام بهش میگم مامانی یه چیز دیگه بخییم میگه باشه پس جله گوجه بخییم ...